English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3451 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modus vivendi U توافقی که بین دو کشور بوجود می اید با این هدف که بعدا" شرایط ان دقیقتر و واضحتر تعیین شودهدف این نوع توافق حل مسائلی است که حل انها رانمیتوان به بعد موکول کرد
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
out U خارج از حدود
out- U خارج از حدود
outed U خارج از حدود
outre U خارج از حدود معمولی
ultra vires U خارج از حدود اختیارات قانونی
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
brass band U ادوات انها از برنج باشد
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
expired appropriation U اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
current liability U اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
I simply cant concentrate. U حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
out of range U که خارج از حد سیستم باشد
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
overt act U عملی که در عالم خارج محسوس باشد
exogenous U مسئلهای که از خارج یک سیستم اقتصادی ناشی شده باشد
outside art U [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
cartridges U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridge U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Tibet U تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
distracts U حواس
distract U حواس
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
wackier U حواس پرت
abstractedness U تفرقه حواس
absentminded U حواس پرت
sense U حواس پنجگانه
the five senses U حواس پنجگانه
sensed U حواس پنجگانه
abstractedly U با تفرقه حواس
aprosexia U تفرقه حواس
attentions U خاطر حواس
absent minded U حواس پرت
wackiness U حواس پرتی
wool-gathering U حواس پرتی
absent-mindedly U حواس پرت
attention U خاطر حواس
preoccupied U پریشان حواس
collectedness U جمعی حواس
mental defectives U اختلال حواس
sensuousness U وابستگی به حواس
senses U حواس پنجگانه
wackiest U حواس پرت
whackier U حواس پرت
wacky U حواس پرت
distraction U حواس پرتی
distraught U پریشان حواس
distractions U حواس پرتی
preoccupiedly U با حواس پریشان
absent-minded U حواس پرت
whackiest U حواس پرت
sensuously U وابسته به حواس یااحساسات
collected U دارای حواس جمع
light-headed U گیج حواس پرت
off-putting U حواس پرت کننده
featherhead U شخص پریشان حواس
dysaesthesia U اختلال حواس جسمانی
wool gather U حواس پرت بودن
light headed U گیج حواس پرت
supersensible U ماوراء عالم حواس
haptics U علم حواس پوستی
to space out U پرت شدن حواس
nitwit U ادم پریشان حواس
sensorium U مرکز حواس اعضای حس
nitwits U ادم پریشان حواس
sensuous U وابسته به حواس یااحساسات
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
preoccupiedly U با داشتن حواس در جای دیگر
featherhead U ادم حواس پرت سبکسر
self collected U دارای کف نفس حواس جمع
woolly headed U مغشوش گیج و حواس پرت
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
have eyes only for <idiom> U همه حواس وتوجه را به چیزی دادن
featherbrain U ادم حواس پرت پریشان خیال
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
to listen with rapt attention U با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
telesthesia U احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
to p off an awkward situation U حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
they U انها
those U انها
yond U انها
one of them U یکی از انها
the most that i can do U بیشتر انها
who are they? U انها کی هستند
most of them U بیشتر انها
many of them U بسیاری از انها
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
delimited U حدود
delimiting U حدود
delimits U حدود
neiggourhood U حدود
vicinity U حدود
delimit U حدود
purview U حدود
scantling U حدود
neighbourhood U حدود
compass U حدود
neighbourhoods U حدود
definition U حدود
ranges U حدود
ranged U حدود
range U حدود
tether U حدود
tethered U حدود
about U در حدود
confining U حدود
neighborhoods U حدود
scope U حدود
perambulation U حدود
in the neighbourhood U در حدود
precinct U حدود
limit U حدود
confine U حدود
realms U حدود
realm U حدود
definitions U حدود
ambit U حدود
modules U حدود
module U حدود
tethers U حدود
tethering U حدود
precincts U حدود
well-nigh U در حدود
roughly <adv.> U حدود
about <adv.> U حدود
thereabouts U در آن حدود
well nigh U در حدود
to pass muster U در بازدیدارتش و مانند انها
i saw none of them U هیچکدام از انها را ندیدم
many of them U عده زیادی از انها
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
neither of them know U هیچکدام از انها نمیدانند
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
delimitation U تعیین حدود
reaches U وسعت حدود
delimitation U تحدید حدود
confinement U تحدید حدود
boundary U حدود چیزی
graphic limits U حدود گرافیکی
with in ear shot U در حدود صدا رس
reach U وسعت حدود
thereabout U دران حدود
within cry U در حدود صد ارس
reached U وسعت حدود
whereabouts U درچه حدود
boundary U حدود یکان
boundaries U حدود یکان
class interval U حدود طبقه
class limits U حدود طبقه
coastal frontier U حدود ساحلی
thereabouts U در حدود آن وقت
confidence limits U حدود اعتماد
verges U نزدیکی حدود
verge U نزدیکی حدود
yawed U تجاوز از حدود
yaw U تجاوز از حدود
ranged U حدود وسعت
frontiers U حدود و ثغور
line U حدود رویه
lines U حدود رویه
confidence limits U حدود اطمینان
boundaries U حدود چیزی
reaching U وسعت حدود
coextensive U هم حدود وثغور
purview of an occupation U حدود کاری
vicinity U در حدود در اطراف
demarcation U تعیین حدود
ranges U حدود وسعت
ranges U حدود محدوده
ranged U حدود محدوده
range U حدود وسعت
range U حدود محدوده
Recent search history Forum search
1Potential
2off-season
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1حرف زوری به انگلیسی
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com